تا همین چند سال پیش اگر میخواستید چیزی که ذهنتان را مشغول کرده گوگل کنید، باید به دنبال عبارتهای کلیدی و مرتبط با آن میبودید و از آنها استفاده میکردید. مثلاً اگر کولر آبی خانهتان شوره میزد و میخواستید مشکلش را حل کنید، باید سراغ عبارتهایی مثل «رفع مشکل شوره کولر» یا «رفع شوره کولر آبی» و… میرفتید؛ اما به لطف الگوریتم مرغ مگسخوار گوگل الان میتوانید خیلی سادهتر با گوگل گفتوگو کنید. مثلاً بنویسید: «چطور شوره کولر آبی را رفع کنم؟» و خیالتان راحت باشد که گوگل دقیقاً منظورتان را میفهمد و به شکلهای متفاوتی راهنماییتان میکند.
الگوریتم Hummingbird گوگل سال ۲۰۱۳ معرفی شد. هدف اصلی این الگوریتم درک بهتر پرسشهای مخاطبان و یافتن نتایج مرتبطتر با جستجوهای آنها بود. این الگوریتم به جای بررسی کلمات کلیدی بهصورت مستقل، معنای کلی جستجوی کاربران و نیت آنها را متوجه میشود. در ادامه قرار است با جزئیات بیشتری الگوریتم مرغ مگسخوار و تاثیر آن بر سئو وب سایت ها را بررسی کنیم.
الگوریتم مرغ مگسخوار چیست؟
تا قبل از سال ۲۰۱۳ و رونمایی از الگوریتم مرغ مگسخوار، موتور جستجوی گوگل بر اساس تطبیق کلمات کلیدی کار میکرد. به این معنا که هیچ درکی از خواسته و نیت کاربر نداشت؛ صرفاً عبارت جستجو شده را ملاک قرار میداد و برپایهی کلمات کلیدی عبارت، صفحهی نتایج را مرتب میکرد.
برای مثال اگر کاربری عبارت «درمان سردرد بدون دارو» را جستجو میکرد، الگوریتم گوگل فقط روی کلمات کلیدی مهم این عبارت، یعنی «درمان»، «سردرد» و «دارو» تمرکز میکرد. بدون اینکه ارتباط معنایی این کلمات را درک کرده یا بفهمد قصد کاربر از جستجوی این عبارت چه چیزی بوده است.
در نتیجه ممکن بود کاربر با صفحاتی روبرو شود که فقط در آنها چندین و چند بار کلماتی مثل درمان – دارو و سردرد تکرار شده است. نکتهی ناامیدکننده اینکه خیلی وقتها صفحات پیشنهادی گوگل دقیقاً دربارهی روشهای درمان سردرد با دارو صحبت میکردند؛ و نه دربارهی چیزی که نیت کاربر بود.
گوگل برای حل کردن این مشکل در سال ۲۰۱۳ از الگوریتم مرغ مگسخوار رونمایی کرد. الگوریتمی که میتوانست به جای تطبیق کلمات کلیدی، معنای کلی عبارتهای جستجو شده را درک کرده و صفحهی نتایج را مطابق با خواسته و نیت کاربران بهروز نماید. به این شکل اگر کاربر عبارت «درمان سردرد بدون دارو» یا حتی عبارتهای سادهتری مثل «چطور سردردم رو بدون دارو خوب کنم» را سرچ میکرد، بازهم گوگل میتوانست متوجه نیت کاربر شده و بهترین نتایج را به او نشان دهد.
تعریف الگوریتم مرغ مگسخوار از زبان گوگل
در تکمیل صحبتهای بالا بد نیست نقل قول زیر از سایت pageonepower را نیز در ادامه بخوانید. این نقل قول بیانکنندهی تعریفی است که خود گوگل از آپدیت Hummingbird دارد:
«بهروزرسانی مرغ مگسخوار یکی از تغییرات مهم و بنیادی در الگوریتم جستجوی گوگل بود؛ تمرکز اصلی این الگوریتم بر درک زبان طبیعی کاربران و تحلیل مفهومی کلمات در یک عبارت جستجو است. هدف این الگوریتم، ارائه نتایجی دقیقتر و همراستا با نیاز واقعی کاربران بود.
برخلاف الگوریتمهای قبلی، مثل پاندا و پنگوئن که بهعنوان افزونههایی به هستهی اصلی گوگل اضافه میشدند، مرغ مگسخوار یک بازنویسی کامل هستهی اصلی الگوریتم گوگل بود. تا جایی که آمیت سینگال (Amit Singhal)، یکی از مدیران ارشد گوگل، اعلام کرد که این بزرگترین بازنویسی الگوریتم گوگل از سال ۲۰۰۱ تا کنون بوده است.»
“The Hummingbird update is a significant update of Google’s search algorithm that focuses on interpreting natural language queries and the context of the words in a search string to deliver more accurate results and better satisfy searcher intent. Hummingbird wasn’t an addition to the existing algorithm like the previous Panda and Penguin updates; it was a complete overhaul, and even Google’s own Amit Singhal claimed that it was the largest rewrite of the algorithm since 2001”
براساس این توضیحات گوگل برای اینکه به درک بهتری از زبان طبیعی کاربران برسد، الگوریتم هستهی اصلی را بازنویسی کرده است؛ و همین بازنویسی هستهی اصلی را امروزه با مفهوم الگوریتم مرغ مگسخوار میشناسیم.
هدف اصلی گوگل از ایجاد الگوریتم مرغ مگس خوار چه بود؟
گوگل فقط با یک هدف سراغ الگوریتم مرغ مگسخوار رفت؛ اینکه تجربهی جستجوی انسانیتر و دقیقتری را به کاربران بدهد. پس از اینکه الگوریتم کافئین گوگل رونمایی شد، تعداد سایتهای فضای وب هم به شکل تصاعدی افزایش یافت. بسیاری از این سایتها به کمک روشهای سئو کلاه سیاه توانسته بودند در گوگل رتبه بگیرند و کاربران را به دردسر بیندازند.
بخش وب اسپم گوگل برای مبارزه با سایتهایی که از روشهایی مثل خرید بک لینک، استفادهی بیمورد از کلمه کلیدی، تولید محتوای انبوه و… استفاده میکردند، شروع به رونمایی از الگوریتمهای مختلفی کرد. نام برخی از این الگوریتمها مثل پنگوئن، پاندا و هیلتاپ گوگل را احتمالاً زیاد شنیده باشید. هدف این الگوریتمها مقابله با روشهای سئوی کلاه سیاه و بهبود وضعیت صفحهی نتایج جستجو بود.
نکتهی دیگر اینکه در ابتدای قرن ۲۱ با گسترش گوشیهای هوشمند و افزایش دسترسی مردم به اینترنت، کمکم شیوهی جستجوهای کاربران هم تغییر کرد. کسانی که قبلاً به اینترنت دسترسی داشتند، میدانستند که برای جستجو در گوگل باید تمرکزشان را روی انتخاب صحیح کلمات کلیدی بگذارند؛ اما کاربران جدید (که تعدادشان هم کم نبود) ترجیح میدادند با گوگل همانطوری صحبت کنند که با دوستشان حرف میزنند. مثلاً اگر از دوستشان میپرسند «بهترین راه درمان سردرد بدون دارو چیه؟» ترجیح میدادند از گوگل هم دقیقاً همینطوری سوال کنند و بعد به پاسخ درستی هم برسند.
در نتیجه گوگل برای اینکه نیاز کاربران را سریعتر و راحتتر رفع کند، سرانجام سراغ بازنویسی الگوریتم هستهی اصلی خود رفت؛ که این بازنویسی بعدها با نام آپدیت مرغ مگسخوار معروف شد. گوگل بهواسطهی این تغییرات توانست قصد و نیت کاربران را از جستجوهای انجام شده بفهمد و در نتیجه راحتتر به سوالاتشان پاسخ دهد. فرایندی که گوگل برای فهم خواسته و نیت کاربران از آن استفاده میکند، به گفتهی کارشناسان سئو جستجوی معنایی (Semantic Search) نامیده میشود. در ادامه بیشتر دربارهی این مفهوم و چگونگی عملکرد الگوریتم مرغ مگسخوار صحبت میکنیم.
الگوریتم مرغ مگس خوار چگونه کار میکند؟
اساس الگوریتم Hummingbird گوگل روی چند اصل مهم بنا شده است. اگر با دو اصطلاح گراف دانش گوگل (Google knowledge graph) و جستجوی معنایی (Semantic Search) آشنا باشید، راحتتر میتوانید نحوهی عملکرد مرغ مگسخوار را درک کنید.
۱.گراف دانش گوگل چیست؟
اول با تعریف گراف دانش شروع کنیم. گوگل از سال ۲۰۱۲ شروع به ایجاد یک دانشنامهی کامل کرد تا از آن برای بهبود صفحهی نتایج استفاده کند. این دانشنامه برمبنای جستجوهای تمامی کاربران ساخته شده است. گوگل تمامی اشتراکهای این جستجوها را به هم وصل کرده تا به جای یک دانشنامهی ساده، یک گراف دانشنامهای داشته باشد. به نحوی که بتواند بهصورت اثربخشی از تجربهی کاربران قدیمی خود، برای بهبود تجربهی کاربران جدید استفاده کند.
وقتی شما عبارتی مثل «ابن سینا» را جستجو میکنید، اطلاعاتی مثل تاریخ تولد، تصاویر، تاریخ وفات، محل آرامگاه، معرفینامهی کوتاهی از ویکیپدیا، اسامی کتابها و حتی جستجوی دیگر کاربران را در یک کادر اولیه میبینید. مجموع این اطلاعات بهواسطهی همین گراف دانش گوگل فراهم میشوند. گوگل بر مبنای جستجوهای قدیمی کاربران این اطلاعات را به هم وصل کرده، سپس به شما نشان میدهد؛ با این هدف که تجربه کاربری بهتری را برای شما رقم بزند.
مثال دیگری از گراف دانش گوگل را میتوانید وقتی ببینید که اسم فیلم یا بازیگری را جستجو میکنید. مثلاً اگر اسم «رابرت دنیرو» را جستجو کنید، اطلاعات جامعی از فیلمها، بیوگرافی، تصاویر و… او را مشاهده خواهید کرد.
۲.جستجوی معنایی چیست؟
در گذشته تمرکز اصلی گوگل برای پاسخ به جستجوهای کاربران بیشتر روی کلمات کلیدی بود. درنتیجه وقتی کاربر عبارتی مثل «چرا سایتم در گوگل نمیاد» را سرچ میکرد، با بدترین نتایج ممکن روبرو میشد. چون بیشترین تمرکز الگوریتم گوگل روی کلمات کلیدی «سایت» و «گوگل» بود.
در واقع اگر چنین چیزی را سرچ میکردید، در نتایج بیشتر صفحاتی را میدیدید که دربارهی نکاتی مثل «طراحی سایت»، «ثبت سایت در گوگل مپ» و… صحبت کرده بودند. چون در این صفحات به طور مکرر از عبارتهای کلیدی سایت و گوگل استفاده شده بود. چون گوگل نمیفهمید این کاربر از قبل وبسایت دارد و فقط میخواهد سایتش در گوگل دیده شود. پس به دنبال آموزش سئوی سایت یا چیزهایی مربوط به سئوی سایت است.
گوگل با رونمایی از آپدیت Hummingbird موفق شد به سمت جستجوی معنایی یا همان Semantic Search حرکت کند. در این شکل از جستجو گوگل سعی میکند تا قصد و نیت کاربر را به کمک گراف دانش، الگوریتم مرغ مگسخوار، ابزار هوش مصنوعی و اطلاعاتی مثل جستجوهای قبلی شما، محل زندگیتان و… بهتر متوجه شود. به نحوی که زمینه (Context) جستجو را بفهمد؛ روابط بین کلمات را تحلیل کند و هدف نهایی کاربر از جستجو را بهدرستی تشخیص دهد. سپس بر مبنای این اطلاعات بهترین نتایج را به نمایش درآورد.
در واقع هدف نهایی جستجوی معنایی ارائه نتایجی هوشمندتر و متناسب با نیاز کاربر است و نه صرفاً تطبیق کلمات کلیدی. در جدول زیر بهطور خلاصه نحوه عملکرد گوگل در سبک جستجوی قدیمی و جستجوی معنایی را مقایسه کردهایم.
ویژگی | سبک جستجوی قدیمی گوگل | جستجوی معنایی گوگل |
نوع تطبیق | تطبیق صرفاً بر اساس کلمات کلیدی | تطبیق بر اساس معنا و هدف |
توانایی درک قصد و هدف کاربر از جستجو | عدم درک نیت کاربران | عملکرد فوقالعاده در درک نیت کاربران |
توانایی درک زبان طبیعی (زبان محاوره) | ضعیف | قوی |
استفاده از گراف دانش | ندارد | دارد |
کیفیت نتایج جستجو | وابسته به کلمه کلیدی | مبتنی بر تحلیل هوشمند محتوا و بررسی ارتباطات مفهومی |
تجربه کاربری | گاهی ناامید کننده و زمانبر | عملکرد سریع، دقیق و متناسب با نیاز کاربر |
۳.درک زبان طبیعی (محاوره)
گستردهتر شدن استفاده از گوشیهای موبایل باعث شده تا کاربران بیشتری سراغ استفاده از گوگل و سایر موتورهای جستجو بروند. نکته اینجاست که اغلب این کاربران ترجیح میدهند با گوگل هم درست شبیه برادرشان صحبت کنند. مثلاً اگر از برادرشان میپرسند «بهترین گوشی سامسونگ چیه؟» عیناً همین سوال را ممکن است از گوگل هم بپرسند.
گوگل تا قبل از الگوریتم مرغ مگسخوار درک درستی از زبان طبیعی کاربران نداشت؛ اما استفاده از گراف دانش و جستجوی معنایی باعث شد تا درک گوگل از زبان طبیعی یا همان زبان محاوره بیشتر از قبل شود. اگر الگوریتمهای قبلی صرفاً روی تکتک کلمات کلیدی متمرکز بودند، این الگوریتم تمرکزش را روی درک معنای عبارتها گذاشته است و با بررسی ترکیب کلمات، تلاش میکند تا مفهوم پشت آنها را درک کند. به همین خاطر این الگوریتم راحتتر و بهتر میتواند پرسشهای طولانی و مکالمهای را فهمیده و به آنها پاسخ دهد.
مجموع این ۳ فاکتور بالا در کنار هم نحوهی عملکرد الگوریتم مرغ مگسخوار را توضیح میدهد. به زبان ساده این الگوریتم به کمک جستجوی معنایی و گراف دانش توانسته به درک بهتری از زبان طبیعی کاربران برسد و راحتتر نیازهای آنها را برطرف کند.
تاثیر الگوریتم مرغ مگس خوار بر سئو سایتها چیست؟
طبق اظهار نظر مت کاتس (مدیر وقت تیم وب اسپم گوگل) الگوریتم مرغ مگسخوار پس از انتشار توانست روی ۹۰ درصد از جستجوهای وب تاثیر بگذارد؛ اگرچه میزان این تاثیر بسیار ناچیز بود. به گفتهی مت کاتس این الگوریتم از همان اول هم قرار نبود شبیه الگوریتم پاندا یا پنگوئن عمل کرده و چیزی را از فضای وب حذف یا فیلتر کند. به همین خاطر مدیران وبسایت و سئو کارها تغییر محسوسی را پس از انتشار این الگوریتم احساس نکردند.
با این حال مدیران گوگل در زمان انتشار این آپدیت معتقد بودند مرغ مگسخوار مهمترین آپدیت آنها از سال ۲۰۰۱ تا امروز است. چون این الگوریتم یک گام رو به جلوی مهم برای گوگل بود. مرغ مگسخوار به گوگل کمک میکرد تا رفتاری انسانیتر داشته باشد و راحتتر بتواند با زبان محاوره ارتباط برقرار کند. این اتفاق بیشترین تاثیر را روی سئوی کلمات کلیدی دم بلند (Long Tail) گذاشت. زیرا خیلی از کاربران عملاً از عبارتهای توصیفی و کلمات کلیدی لانگ تیل استفاده میکردند؛ در نتیجه بهترین گزینه برای کسب ترافیک هدفمند برای وبسایتها بودند.
بهبود سئوی سایت بر مبنای الگوریتم Hummingbird گوگل
حالا که دربارهی الگوریتم مرغ مگسخوار اطلاعات بیشتری دارید، وقت آن است که از این اطلاعات برای سئوی سایتتان کمک بگیرید. نکتهی مهم اینکه یادتان نرود هدف گوگل از این الگوریتم بهبود تجربه و جلب رضایت کاربران است؛ پس در اجرای استراتژیهای سئویی خود باید همواره رضایت کاربران را اصل و اساس کارتان قرار دهید. در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که برای سئوی سایت بر اساس الگوریتم Hummingbird گوگل به کارتان میآید.
۱)تمرکز روی کیفیت محتوا و جلب رضایت کاربران
تا همین چند سال پیش سئو کارها برای تولید محتوا یک سری فرمول عملی داشتند. به شکلی که معتقد بودند برای رتبه گرفتن در گوگل باید هر ۲۰۰ کلمه یکبار از کلمه کلیدی استفاده کنید؛ یا کلمه کلیدی محتوا حتماً باید در عنوان و مقدمه و… بیاید و چیزهایی از این قبیل.
اما اگر میخواهید در گوگل رتبه بگیرید، باید بهینهسازی محتوا فقط برای موتورهای جستجو را کنار بگذارید؛ در واقع به جای بهینه کردن محتوا برای گوگل باید تمرکزتان روی کیفیت محتوا و جلب رضایت کاربران باشد. کاربری که وارد صفحهی سایتتان میشود، به دنبال پاسخ سوالش است. پس در درجهی اول باید نیاز کاربر را اولویت قرار دهید. حتی اینکه جواب کاربر را در همان مقدمهی مقاله بدهید هم چیز عجیبی نیست و میتواند برای سئوی سایتتان مفید باشد.
۲)استفاده از کلمات کلیدی لانگ تیل و پرسشمحور
به گفتهی کارشناسان، توجه الگوریتم مرغ مگسخوار به کلمات کلیدی دم دراز یا همان لانگ تیل بیشتر است. چون عبارتهای لانگ تیل دقیقاً نشان میدهد قصد و نیت کاربر از جستجو چیست. برای مثال کاربری که عبارت «چرا گوشی شیائومی ریاستارت نمیشود؟» را جستجو میکند، مشخص است دنبال چه چیزی است و قصد و نیتی مشخص دارد.
نکتهی بعدی اینکه خیلی از عبارتهای لانگ تیل بهصورت پرسشمحور مورد استفاده قرار میگیرند. پرسشهایی مثل چرا، چگونه، چطور، چیست و… نشان میدهند که کاربر دقیقاً دنبال چه چیزی است. پس استفادهی صحیح از آنها میتواند کاربر را به سمت سایت شما هدایت کند؛ البته به شرطی که پاسخ دقیقی به سوالات ذهنی کاربر بدهید و برادری/خواهری خودتان را ثابت کنید.
۳)استفاده از کلمات کلیدی متنوع و عبارتهای توصیفی
اشاره کردیم که تا همین چند سال پیش تاکید سئو کارها صرفاً روی تکرار متناوب کلمه کلیدی اصلی در سرتاسر محتوا بود؛ اما الگوریتم مرغ مگسخوار نشان داد که استفاده از عبارتهای توصیفی به جای کلمه کلیدی و کمک گرفتن از کلمات کلیدی هم کانسپت میتواند موثرتر باشد و رتبهی صفحات سایتتان را افزایش دهد.
برای مثال اگر دربارهی «رابرت دنیرو» مینویسید، میتوانید از عبارتهای توصیفی متعددی مثل «بازیگر و تهیهکننده آمریکایی»، «برندهی جایزه اسکار ۱۹۸۰» و… استفاده کنید. به این شکل از ویژگیهای گراف دانش گوگل و جستجوی معنایی آن هم بهترین استفاده را بردهاید.
کاربرد استفاده از عبارتهای همخانواده و هم کانسپت هم در ایجاد یک پوشش معنایی وسیعتر است. برای مثال اگر در محتوای خود در کنار استفاده از واژهی کافه، از واژههای مترادف و نزدیک مثل رستوران، کافهرستوران، کافیشاپ و.. هم استفاده کنید، میتوانید از ویژگی جستجوی معنایی گوگل بهرهی بهتری ببرید.
۴)استفاده از کدهای اسکیما (Schema)
کدهای اسکیما درک محتوای صفحات سایت را برای گوگل سادهتر میکند. در واقع برای اینکه بتوانید راحتتر با گوگل ارتباط برقرار کنید، باید به زبان خودش حرف بزنید. استفاده از کدهای نشانهگذاری استاندارد با همین هدف انجام میشود. کدهای اسکیما به موتورهای جستجو اجازه میدهند تا راحتتر با وبسایت ارتباط برقرار کرده و موضوع آن را درک کنند.
اینکه گوگل راحتتر و سریعتر بتواند موضوع صفحات سایتتان را درک کند، مسلماً به نفع شما است؛ زیرا به این شکل ایندکس کردن صفحات سایتتان سریعتر انجام میشود. از طرفی هم گوگل به کمک الگوریتم مرغ مگسخوار سادهتر میتواند ارتباط جستجوی کاربران با صفحات سایت شما را درک کرده و آن را به کاربر پیشنهاد کند.
۵)کاهش نرخ پرش سایت (Bounce Rate)
اینکه کاربر پس از کلیک روی لینک سایتتان چقدر در آن بماند، برای گوگل فاکتور مهمی است. به همین دلیل باید روی کاهش نرخ پرش سایت هم تمرکز کنید. مواردی مثل سرعت لود پایین، رابط کاربری نامناسب، واکنش گرا نبودن سایت و… باعث افزایش نرخ بانس ریت میشود. با تمرکز روی سئوی تکنیکال میتوانید تا حد زیادی مشکل نرخ پرش بالای سایت را حل کنید؛ اما سئوی تکنیکال همهی داستان نیست. کیفیت محتوا، لینکسازی صفحات، استفاده از پاراگرافهای کوتاه، استفادهی صحیح از عکس و اینفوگرافی و… نیز میتواند باعث کاهش نرخ Bounce Rate سایت شوند.
۶)تمرکز روی تجربه کاربری سایت
مهمترین معیار گوگل برای رتبهبندی صفحات، میزان رضایت کاربران است. برای اینکه کاربران راضیتر از سایتتان خارج شوند، باید رابط کاربری خوبی داشته باشید و روی ایجاد یک تجربه کاربری رضایتبخش تمرکز کنید. برای مثال کاربری که وارد یک سایت فروشگاهی میشود، باید بهراحتی محصول مدنظرشان را پیدا کرده و خریدش را انجام دهد. هر چقدر این فرایند سادهتر باشد، کاربر پسندتر است.
سخن آخر
الگوریتم مرغ مگسخوار گوگل با هدف ایجاد حس رضایت بیشتر در کاربران ایجاد شد. این الگوریتم میتواند معنای جستجوها و هدف کاربران از انجام جستجوهای مختلف را بهتر درک کند و نتایج بهتری را به آنها نشان دهد. اگر میخواهید در سئوی سایتتان عملکرد بهتری داشته باشید، لازم است دربارهی این الگوریتم اطلاعات بیشتری کسب کنید و سراغ ارتباطش با الگوریتمهای دیگری مثل پاندا، پنگوئن و… نیز بروید. اگر سوال دیگری دربارهی این الگوریتم دارید، در کامنتها پاسخگوی شما هستیم.